فاصله فیزیکی، معیاری مخدوش و مغفول در آموزش و پرورش

ساخت وبلاگ

فاصله فیزیکی، معیاری مخدوش و مغفول در آموزش و پرورش

حمزه‌علی نصیری / صدای معلم ۱۴۰۰/۱/۲۸

 فاصله فیزیکی، مفهومی‌ست که با آمدن کووید۱۹، بیشتر بر سر زبانها افتاد و رابطه‌ی آن با سرعت و وسعت سرایت بیماری مورد توجه قرار گرفت. طوریکه رعایت فاصله‌ی فیزیکی با رویکرد فاصله‌‌گیری از دیگران به عنوان یکی از مهمترین راههای پیشگیری از ابتلاء‌ به بیماری، وارد متن پروتوکل‌های بهداشتی شد. تدابیری مثل قرنطینه‌ی خانگی و شهری و استانی، تعطیلی مدارس و دانشگاهها و مساجد و تکایا و زیارتگاهها و ورزشگاهها و مراسم سنتی و مناسک مذهبی، دورکاری کارمندان ادارات و سازمانها، محدویتهای مسافرتی و... نیز به منظور عمل به همین بند از پروتوکل‌های کرونایی و ایمنی از این بلا به اجرا درآمد.

 گروه‌بندی دانش‌آموزان کلاسهای پر جمعیت و تشکیل کلاس‌های کم‌ تراکم در ایام آموزش تلفیقی (حضوری-مجازی) ‌نیز به منظور رعایت فاصله‌ی ایمن در فضای کوچک کلاسهای درسی انجام می‌گرفت.

 فاصله‌ی فیزیکی به مفهوم واقعی، تعیین کننده‌ی "تراکم" است. همان چیزی که مرزهای آن سال‌هاست در آموزش و پرورش ایران جا‌به‌جا شده و تعریف آن تحت تأثیر سیاست‌های بودجه‌ای ناعادلانه، توسط متولیان بدخواه یا کارنابلد، دستکاری و مخدوش شده است. انباشت ۳۵ الی ۴۰ دانش‌آموز در کلاس‌های سی-سی‌وپنج متری موید این رخداد فاجعه گونه است.
 
ناگفته پیداست که کیفیتِ کارکرد هر سیستم یا مجموعه‌ای، علاوه بر کارآیی اعضاء و اجزاء آن، تابعی از چیدمان و تراکم اجزای تشکیل دهنده‌ی آن نیز هست؛ چه آن مجموعه یا سیستم، طرح و نقش روی پارچه باشد، یا کلکسیونی از اشیای تزیینی در یک ویترین. چه سیستم حمل و نقل و مبلمان شهری و سیل خودروهای در حال تردد در کف خیابانها و ردیف ساختمان‌های متراکم در طرفین یک کوچه‌ی بن‌بست باشد یا انبوه بوته‌های خیار و گوجه در یک جالیز و درختان میوه‌ در یک باغ. چه تعداد قطعات طیور در واحد سطح در مزرعه‌ی پرورش طیور باشد، چه ازدحام دانش‌آموز در کلاس درسی یا جمعیت کارآموزان در یک کارگاه مهارت‌آموزی.

 آنچه پیش‌بینی فاصله گذاری مطلوب و تعیین تراکم مناسب در یک مجموعه را میسر می‌سازد، نگاه شفاف و عالمانه و دور اندیشانه نسبت به اهداف، رسالت و فلسفه‌ی وجودی آن مجموعه است؛ یک باغبان دانا و دوراندیش، نهال‌های مورد نظر خود را با این تصور که از پهنه‌ی زمین خود سود بیشتری ببرد، چنان متراکم نمی‌کارد که شاخ و برگ‌شان به اسارت هم درآیند و در سایه‌ی سیاه هم فرو روند. بلکه آنها را چندان تُنُک می‌نشاند که بتوانند آزادانه بال و پر بگشایند و سر بر پرتوهای طلایی خورشید بسایند و از امواج حیات‌بخش آن، نور و گرما بستانند.

 مدارس ما متأسفانه در شهرها و محلات و مناطق پر جمعیت، سالهاست که در غلغله‌ و ازدحام شدید دانش‌آموزان خود سردرگم شده و از انجام رسالت خطیر خود باز مانده‌اند. بار تراکم سنگین و همهمه و هیاهوی نامتعارف جمعیتِ متراکمِ سرشار از انرژی، مدیریت علمی و اصولی مدارس را ناممکن و فرصت‌های آموزشی را به تهدید تبدیل کرده است.
 به صفر رساندن فاصله‌‌ی فیزیکی میان دانش‌آموزان و تقلیل سرانه‌ی فضای آموزشی تا حد و اندازه‌ی یک صندلی، تمام شاخص‌های کمّی و کیفیِ تابع تراکم از قبیل سرانه‌ی زمان، سهم برخورداری دانش‌آموزان از توجهات و رهنمودهای معلمان، مدیریت تعاملات و تعارضات میان دانش‌آموزان توسط آموزگاران، تمرکز دانش‌آموزان و معلمان بر مباحث درسی، خلق فرصت‌های یادگیری مهارت‌محور، پرداختن به فعالیت‌های خلاقانه و نوآورانه، تکرار و تمرین آموزه‌ها برای تحقق تربیت، مراقبت‌های روانی و خدمات مشاوره‌ای، بهداشت و نظافت فردی و عمومی و حتی سرانه‌ی هوای تنفسی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد و مختل می‌سازد. طوریکه عوارض ظاهری و شایع این همه  اختلال، بصورت افزایش ضریب ناسازگاری و اصطکاک و تنش و درگیری فزاینده، حواس پرتی و عدم دریافت دستورالعمل‌های آموزشی، مسئولیت‌گریزی و کاهلی در انجام تکالیف و وظایف روزانه‌، برچیده شدن زمینه‌های ظهور و شکل‌گیری ارتباطات عاطفی و روابط دوستانه، بی‌اعتنایی به جریان آموزش و افت محسوس سطح سواد و مهارت خواندن و نوشتن، حتی گستاخی بعضی از دانش‌آموزان در برابر تدابیر مدیریتی و تربیتی عوامل آموزشی و اداری مدارس و دلسردی و خستگی روحی و روانی معلمان‌ و... به وضوح در تمامی مدارس شلوغ و‌ پر ازدحام قابل مشاهده است و همه روزه در گلایه‌های کادر آموزشی و اداری مدارس بازتاب دارد.

 اما خسارت‌بارترین پیامد تشکیل کلاس‌های درسی پر تراکم که اغلب به حذف مطلق فاصله‌ی فیزیکی میان دانش‌آموزان و حصر آنان در سطحی محدود به یک صندلی یا نیمی از یک نیمکت چوبی منجر می‌شود، عملاً به آشوب کشیدن همه‌روزه‌ی جلسات درسی و سلب آرامش از فضای کلاس و ایجاد تشویش برای همگان و قطع امید و انگیزه‌ی دانش‌آموزان علاقه‌مند به درس و تحصیل و محو احترام متقابل و تقلیل نقش راهبردی معلمان از رهبری آموزشی به مبصری کلاس و نابود کردن "اخلاق آموزشی"ست.

 اکنون بعد از پشت سر گذاشتن دو سال پر استرس کرونایی و معرفی فاصله‌گذاری اجتماعی به عنوان رکن رکین ایمنی و سلامت، مشاهده‌ی مجدد انبوه جمعیت دانش‌آموزی در محوطه‌ی مدارس و کلاس‌های درسی، بیش از پیش مایه‌ی تعجب و وحشت است. در این میان، آنچه بیش از هر چیز دیگری، مضحک‌ و تأسف‌انگیز و حیرت‌آور است، گنجاندن جمله‌ی "رعایت فاصله‌ی فیزیکی لازم نیست"، در بخشنامه‌ی بازگشایی مدارس بعد از تعطیلات نوروزی هست.
 هر چند نمی‌توان در این دو ماه پایانی سال‌تحصیلی شرایط فیزیکی و تراکم دانش‌آموز و شئونات کلاس‌های درسی را تغییر داد، اما می‌توان برای بهبود شرایط در میان‌مدت و بلندمدت برنامه‌ریزی کرد. فقط باید بپذیریم که؛ به همان میزان که آویزان شدن از میله‌های متصل به سقف اتوبوس و قطار در یک سیستم حمل و نقل معیوب برای مسافرانِ مجبور به تردد در مسیرهای پر مسافرِ بی‌وسیله، سخت و آزاردهنده و تحقیر کننده است، نشستن تنگاتنگ بر روی نیمکت‌های زبر و خشن و کوچک در کلاسهای درسی مملو از جمعیت نیز آزار دهنده و تحقیر کننده و غیرقابل تحمل است. با این تفاوت که بد اقبال‌ترین مسافران ممکن است هر روز فقط دقایقی را در حدفاصل چند ایستگاه، در چنین وضعیتی بسر برند اما فرزندان ۶ تا ۱۸ ساله‌ی‌ ما بهترین دوران عمر خود را به مدت ۱۲ سال، همه روزه باید این فشار و تحقیر را تجربه و هوای بازدم یکدیگر را از فاصله‌ی چند سانتی‌متری تنفس کنند!

 واپسین سخن این دردگفتار اینکه؛ کیفیت آموزشی و اهداف پرورشی در فضای پر آشوب و جدال انگیز و تحقیر کننده و هوای ناسالم و آلوده محقق نمی‌شود. 
اگر در جست‌وجوی کیفیت آموزشی هستیم، و اگر به تربیت نسل‌های سرزنده و توانمند و متعادل و اخلاق‌مدار و درستکار و قانون‌گرا و وظیفه‌شناس و خیرخواه و نوع‌دوست و خشونت‌پرهیز و مهرپرور می‌اندیشیم، باید برنامه‌ی ملی توسعه‌ی فضاهای آموزشی را بی‌ هیچ درنگ و تعللی در دستور کار قرار دهیم و تراکم کلاس‌های درسی را به رقم معقول برسانیم. به بیان ساده‌تر؛ باید جهاد مدرسه سازی هر چه سریع‌تر در کشور شروع شود و تعداد آنها در مناطق پر جمعیت به سه برابر آمار فعلی برسد تا فرزندان‌مان در این مناطق از حصر و حبس در چاردیواری‌های پر تراکم رها شوند. اهمیت آزادی از چنین حصری، زمانی دو چندان می‌شود که علاوه بر برنامه‌ی کاری و محتوای درسی و امکانات آموزشی و تدریس معلم، کارکرد زیستی و ارگانیکی فضای آموزشی را نیز در تحقق یا عدم تحقق اهداف آموزشی و پرورشی مورد توجه قرار دهیم. اگر عینک تعصب یا بدبینی را کنار بگذاریم، حتماً در مورد نامطبوع بودن هوای کلاس‌های درسی اتفاق نظر خواهیم داشت که البته چنین چیزی کاملاً طبیعی‌ست؛  متابولیسم یاخته‌های بدن ما همیشه با تولید گاز سمی کربن دی‌اکسید همراه است که با عمل دم، به طور پیوسته و بی‌وقفه وارد هوا می‌شود. به همین ترتیب بوی متصاعد شده از پوست و مو و کیف و کفش و لباس دانش‌آموزان را نیز می‌توان به ترکیبات هوای کلاس اضافه کرد. با توجه به این واقعیات، قابل درک است که با تعریف تراکم ۳۰، ۳۵ و حتی ۴۰ نفره برای کلاس‌های ۳۰-۳۵ متری چه شرایط نامصاعدی را برای دانش‌آموزان بیچاره ایجاد می‌کتیم. با این وصف، آیا آنها را عملاً در معرض هیپوکسی و خفگی و مسمویت با کربن دی اکسید و سایر مواد متصاعد شده از وسایل و تن‌پوش‌ها و بدن‌ها قرار نمی‌دهیم؟

 وقتی یافته‌های علمی آشکارا می‌گویند که "غلظت زیاد کربن دی اکسید می‌تواند با سلامت شغلی، آرامش و میزان کارایی در ارتباط باشد"، سروش هشترود...

ما را در سایت سروش هشترود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasiri706o بازدید : 163 تاريخ : چهارشنبه 21 ارديبهشت 1401 ساعت: 21:51