علیه صلح و آرامش با پوشش آموزش
✍حمزهعلی نصیری
"آموزش برای صلح" به عنوان شعار روز جهانی آموزش در سال ۲۰۲۴ انتخاب شده است؛ این شعار نشان میدهد که جامعه جهانی به نقش و اعتبار مدرسه و نهاد آموزش در ساختن دنیای عاری از جنگ و تنش امیدوار است. چرا که آموزش، صلحآمیزترین کنش اجتماعی برای خلقِ آرامش و کاهش تنش در میان انسانهاست
آموزش، در جهان جانداران، امری همگانی و رایج و اجنتاب ناپذیر است. در حیات وحش، والدین به فرزندان خود میآموزند که چگونه غذا به دست بیاورند و چطور از خطرات محیطی در امان بمانند. مجرّبها، دانش و مهارت رویارویی با حوادث و بحرانها را به دیگران یاد میدهند و به آنها میآموزند که چگونه با شرایط دشوار، سازگار شوند و چطور از نزاع و درگیری پرهیز و با دیگران همزیستی مسالمتآمیز داشته باشند... اینها شفافترین و بیآلایشترین کنشهای آموزشی مبتنی بر غریزه و فطرت و قواعدِ طبیعت است.
آموزش و یادگیری در تراز زیست انسانی ابعاد بسیار وسیعتر و پیچیدهتری دارد؛ هم فنیتر و مترقیتر است و هم ظریفتر و لطیفتر و نغزتر. هم روشنگر و آبادگر است و هم اغواگر و ویرانگر.
نقش آموزش در تولید دانش و جلای اندیشه و باروری خرَد و رشد عقلانیت و تولید ثروت بر کسی پوشیده نیست. بر همگان روشن است که انسان امروزی تمام آنچه را که از رفاه و آسایش و بهداشت و سلامتی و امنیت و وفور نعمت دارد، مدیون آموزش است.
راه رهایی از فقر و فلاکت را "آموزش"، فراروی انسان گشوده و سیستمهای حکمرانی متکی بر جهل و تاریکی و فریب و نیرنگ را نیز شمع روشن آموزش رسوا نموده است.
بنای فرهنگها و تمدنها بر بنیاد عناصری چون علم و فن و هنر و اخلاق و ادب و وجدان و خرَد استوار گشته که بر سندان آموزش چکش خوردهاند.
آموزش راستین، در هر سرزمینی که پا گرفته و مانا شده، برای مردم آنجا، دانایی و توانایی و فراوانی و ارزانی و وفور نعمت و خیر و برکت به ارمغان آورده و فضای زندگیشان را سرشار از شور و شعف و شادی و نشاط و آرامش و آسایش و مهر و رحمت و صبر و سخاوت و صمیمیت و لبخند و صلح و صفا کرده است.
اما آموزش میتواند اغواگر و ویرانگر نیز باشد؛ آموزش به خاطر نقش توانبخشی و مهارت افزایی که در طول تاریخ داشته است، در نزد انسان همواره حامل بار معنایی مثبت و سازنده بوده و به نقش مخرّب آن کمتر توجه شده است.
اگر آموزش، به ابزار فریب تبدیل شود، به یکی از قویترین عوامل ناامنی بدل میگردد. جهل میپرورد و فقر و فلاکت میآورَد.
تلخترین اتفاقی که ممکن است برای آموزش و نهاد آموزشی رقم بخورد، این است که به آلت دست نهاد قدرت و پایگاه تبلیغ حاکمیت و کالای تجاری در دست اصحاب ثروت تبدیل شود.
همان وقایع تلخ و مخرّبی که متأسفانه در حال حاضر با تمام وجود لمس و تجربه میکنیم؛
شاهد تزریق افراطگونهی محتوای افسانهگونِ و وهمآلود و اغوا کننده ایدئولوژیکی به برنامه آموزشی و تبدیل آموزشگاه به پایگاه تبلیغ نهاد قدرت هستیم. اتفاقی که شعائر و مناسک و مراسم متعددی را به متن نهاد آموزش میکشاند و زمان آموزش را بین موضوعات بیهوده و بیفایده سرشکن میکند و فرصت آموزشهای خرَدمحور و کاربردیِ قابل تبدیل به فناوری را به حداقل میرساند و عرصه را برای عرضهی علوم روز و فعالیتهای مهارتمحور تنگ میکند و اصول يادگيری برای "دانستن و انجام دادن و زيستن" را به حاشیه میراند (تقلیل ساعات آموزشی دروس مربوط به علوم پایه مانند دانش تجربی و ریاضی و حذف آزمایشگاهها و کارگاهها از ساختار برنامه درسی شاهد بر این مدعاست).
چنین رویکردی، چشم انداز "آموزش برای صلح" را نیز با چالشهای متعددی روبرو میسازد؛ به ترویج نگاه دگمی و وهمی و متعصبانه میپردازد و زمینهی ایجاد نگاه سیال و واقعگرایانه و خردمندانه را نابود میسازد. نسلی متحجر و متعصب و خشکاندیش و نامنعطف میپرورد که پهنه جهان را سیاه و سفید میبیند و عرصه کار و زندگی را صحنهی تقابل حق و باطل میپندارد و به جای تعامل با دیگران، بر گزینهی تقابل و تخاصم پا میفشارد و منشور "یادگیری برای باهم زیستن" را نقض مینماید.
متأسفانه شاهد تبدیل آموزش به کالا در دست صاحبان ثروت نیز هستیم که این موهبت را عملاً از دسترس فقرا و قشر متوسط خارج میسازد و فرصتها را به فرادستان میدهد و داغ حسرت بر دل فرودستان مینهد. آموزش طبقاتی را نهادینه میکند و عدالت آموزشی را به محاق میبرد. به تفکیک فقیر و غنی میپردازد و جامعه را آبستن اعتراض و اغتشاش میسازد.
اما تبدیل نهاد آموزش به آلت دست نهاد قدرت به مراتب ویرانگرتر است؛ کسانی که خاک مدرسه و دانشگاه نخورده و رنج تحصیل نبرده و مسیر دشوار تربیت و مراحل درست رقابت را نپیموده و با تزویر و تملق و تقلب و جعل و دغل به صندلی صدارت رسیده و به هستهی قدرت چسبیدهاند، برای تثبیت موقعیت و تحکیم قدرت خود، از یکسو بدون هیچ وجداندردی حریم حرمت نهاد آموزش و مهابت مهد دانش را میشکنند تا خود، بزرگ جلوه کنند و از سوی دیگر، به مزیت آن میاندیشند و میکوشند که از قدرت نرم آن کام بگیرند. این است که همتایان خویش را به عنوان مربی و معلم و استاد و مشاور و مباشر و معاون و مدیر در نهاد آموزش به کار میگمارند و همزمان به هر دو مقصود میرسند. اما نتیجهی این کار، بسی تأسفبار است؛ ابتذال نهاد آموزش و تقلیل توان آن در ایفای نقشهای حیاتی و بنیادین خود در خصوص تولید دانش و نشر آگاهی و پالایش اندیشه و باروری خرَد و رشد عقلانیت و تولید ثروت و گسترش بهداشت و تأمین امنیت و... که برآیند آن، حرکتیست علیه صلح و آرامش با پوشش آموزش!
*این متن با تغییر عنوان و حذف بخشهایی از آن در روزنامه منتشر شدهاست!
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-916011
*اندیشکده آموزش
https://t.me/andishkadeamoozesh/7681
سروش هشترود...
ما را در سایت سروش هشترود دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : nasiri706o بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 18 بهمن 1402 ساعت: 14:57