تخریب نکنید!

ساخت وبلاگ

تخریب نکنید!
روزنامه مستقل
چهارشنبه ۹۹/۱۰/۱۰  "یادداشت روز"
حمزه‌علی نصیری
روزگاری "جهاد سازندگی" پرچم‌دار خدمت‌رسانی و نماد سازندگی و بالندگی و محرومیت زدایی و مایه‌ی غرور و افتخار بود. حضور نیروهای جهاد در هر آبادی نویدبخش عمران و آبادانی بود و به مردم، نشاط و شادمانی و امید و آرامش ارزانی می‌نمود. جهادی‌ها هر کجا قدم می‌گذاشتند، واقعاً "گل می‌کاشتند".

اما چندی هست که شنیدن نام اداره‌ی جهاد، با ایجاد اضطراب و رعب و پریشانی همراه شده است! چرا که "رویکرد تخریب" بر رویکردهای سازنده‌ی آن سایه افکنده است!
  
  بر اساس مفاد مندرج در ماده ۱۰ قانون حفظ اراضی کشاورزی، هرگونه تغییر کاربری در قالب ایجاد بنا، برداشتن یا افزایش شن و ماسه و
سایر اقداماتی که بنا به تشخیص وزارت جهاد کشاورزی تغییر کاربری محسوب می‌گردد،
چنانچه به‌طور غیرمجاز و بدون اخذ مجوز از کمیسیون موضوع تبصره(۱)‌ ماده(۱)‌ این
قانون صورت پذیرد، جرم بوده و مأموران جهاد کشاورزی محل مکلفند نسبت به توقف
عملیات اقدام و مراتب را به اداره متبوع جهت انعکاس به مراجع قضایی اعلام نمایند.

تبصره ۱ ماده ۱۰ همین قانون بیان میدارد: "چنانچه مرتکب پس از اعلام جهاد کشاورزی به اقدامات خود ادامه دهد، نیروی انتظامی موظف است بنا به درخواست جهاد کشاورزی از ادامه عملیات مرتکب، جلوگیری نماید".

همچنانکه در این ماده‌ قانونی تصریح شده، مأموران جهاد کشاورزی محل مکلفند نسبت به توقف عملیات اقدام نمایند. تبصره (۱) ذیل همین ماده قانونی نیز بر امر جلوگیری از ادامه‌ی تخلف تأکید دارد با این تفاوت که این بار، از نیروی انتظامی درخواست کمک نماید.

قدر مسلم است که قاطعیّت این قانون در دفاع از اراضی کشاورزی به منظور حفظ امنیت غذایی قابل تحسین و امیدبخش است. اما به شرطی که بنا به تصریح همین قانون، اقدامات پیشگیرانه صورت پذیرد و مأموران جهاد کشاورزی به موقع به تکلیف خود عمل کنند؛ یعنی نظارت و پیشگیری.
در این قانون تأکید بر جلوگیری از وقوع جرم و جلوگیری ادامه‌ی تخلف است نه صبر بر وقوع جرم و تکمیل تخلف.
متأسفانه مأموران جهاد کشاورزی در بعضی از مناطق کشور، سال‌ها بر ساخت و ساز غیرمجاز چشم پوشیده و با مردم مدارا می‌کنند و بی‌تفاوت از کنار قضیه میگذرند و هزینه‌های سنگینی صرف برخی مستحدثات می‌گردد و سالها از عمر  آنها می‌گذرد و بارها دست به دست می‌شوند و مسئله پیچیده و پیچیده تر میشود و ناگهان گزینه‌ی تخریب را روی میز می‌گذارند! و این نه منصفانه است و نه مفیدِ فایده. نه تنبیه سازنده است و نه به نفع کشاورزی و محیط زیست.

نتایج منفیِ "رویکرد تخریب‌" را که بازتاب دیدگاه عموم مردم و برخاسته از تشخیص خرَد جمعی جامعه است، به شرح زیر می‌توان جمع‌بندی کرد.

۱) نفس تخریب، عملی ناخوشایند و ناروا و استرس‌زاست. رخدادی خسارت‌بار و دلهره‌آور است.
رویکرد تخریب، نه تنها هیچ بار مثبتی دربرندارد، بلکه سراسر، خسران و زیان است. انباشتن مشکل بر مشکل است. باز تولید غم و اندوه و خشم و حسرت و نفرت و نارضایتی‌ست.

اگر قانونگذار برای حفظ اراضی کشاورزی و تأمین امنیّت غذایی مردم، راهکار "تخریب" را تجویز کرده، قبل از آن، مسئولین مربوطه را به نظارت و پیشگیری از وقوع تخلف موظف کرده است. در خلاء نظارت و پیشگیری هست که انواع عملیات ساختماتی غیرمجاز شروع می‌شوند بناها از زمین سربرمی‌کشند سال‌ها از عمرشان می‌گذرد و هیچ مسئولی انگشت بر آن نمی‌گذارد. چنین تخلفی در واقع یک تخلف دو جانبه است نه جرم جانبه از سوی مالک یا سازنده. در چنین مواردی شایسته است راهکارهایی متناسب با شرایط جغرافیایی و اقلیمی و آب و هوایی منطقه لحاظ شده و سود و زیان مادی و معنوی تخریب سنجیده شود و برای واداشتن متخلف به تمکین از قانون، راهکارهایی سودمندتر از تخریب در نظر گرفته شود.

۲) آنچه از خانه‌ها، آلونک‌ها، ویلاها، سوله‌ها، کارگاهها و چهار‌دیواری‌های تخریب شده بر جای می‌ماند، تلی از نخاله‌‌هایی مرده‌ی مرکب از سیمان و آهک و گچ و آجر و سفال و بتن است که نه تنها زندگی‌زا نیست بلکه زندگی‌ کُش هم هست! مخروبه‌هایی که از چنین نخاله‌هایی‌ لبریز می‌شود، حتی صد سال دیگر نیز به درد کشاورزی نخواهدخورد!
عمل تخریب، مصداق مثل "نوشدارو بعد از مرگ سهراب" است. یعنی با تخریب کردن و تولید نخاله و آوار، زمین‌ها، دیگر زمین کشاورزی نمی‌شوند!
اقدامات تخریبی، خرابه‌هایی را به محیط‌ زندگی می‌افزاید که آثار آن سالیان سال باقی خواهد ماند و زخم‌هایش به آسانی التیام نخواهد یافت. این اقدام علاوه بر اینکه چشم‌انداز محیط زندگی را زشت و نازیبا می‌کند، بلکه معضلی به معضلات زیست‌محیطی می‌افزاید. این مخروبه‌ها مدت مدیدی به آلاینده‌های زیست‌محیطی تبدیل خواهد شد و آثار مخرب‌شان سالیان سال باقی خواهد ماند.

۳) هر چه از باغ و زمین و خانه و سوله و کوچه و خیابان و درخت و سبزه و ... در داخل و یا خارج بافت شهری و روستایی وجود دارد، صرف نظر از اینکه به نام چه کسی یا چه نهاد و سازمانی باشد، متعلق به ایران عزیز و جزو دارایی‌های این کشور است. با تخریب هر ملکی، بخشی از دارایی‌های این مملکت از بین می‌رود. اگر نیک بنگریم، این سرمایه ملی‌ست که نابود میشود؛ و این، کاری‌ست دشمن شادکن‌!

۴) بسیاری از کسانی که در حاشیه‌ی شهرها یا روستاها مالک چاردیواری‌اند، میلیاردر نیستند؛ اکثراً کسانی هستند که به دلیل تنگدستی و ضعف بنیه‌ی مالی ناچاراً  مکانهای ارزان‌قیمت و بدون امکانات را در حاشیه‌ی روستاها، برای زندگی و راه‌اندازی کسب و کارِ مختصر انتخاب کرده و از جان مایه گذاشته و سرپناهی ساخته‌اند تا در آنجا زندگی و احیاناً کار کنند. هر چند که ممکن است به دلیل عدم آگاهی از قانون، مسیر قانونی لازم را طی نکرده باشند.
در میان اقشار ضعیف، هستند کسانی ‌که از عهده‌ی اجاره‌‌مسکن‌های کمرشکن در شهرها بر‌نمی‌آیند و کسب و کار درست و حسابی هم برای امرار معاش ندارند و به زندگی سنتی روی می‌آورند و به کار و زندگی در چاردیواری‌های حاشیه‌ی روستاها و در میان دهها آغل و مرغداری و کارگاه بلوک‌زنی و انبوه نخاله‌های ساختمانی قانع می‌شوند. تخریب این قبیل چاردیواری‌ها در واقع نابود کردن زندگی این افراد است. این قبیل از شهروندان که به هر دلیلی نتوانسته‌اند مسیر قانونی کسب مجوز را طی نمایند و نیازمند حمایت‌اند.
پشتوانه‌ی معنوی این قبیل افراد، این فرمایش رییس محترم دستگاه قضا آیت‌الله رییسی در نشست با اعضای فراکسیون روحانیت مجلس شورای اسلامی در هفدهم آبان‌ماه ۹۹ هست که فرمود: "اولویت در برخورد با ساخت و ساز‌های غیرمجاز، تخلفات درشت، ویلا‌ها و ساختمان‌های بزرگ است نه آلونک‌های ۴۰ یا ۵۰ متری".

۵) در هر کدام از سوله‌ها و کارگاههایی که تخریب می‌شود، چندین کارگر مشغول به کارند و لقمه نانی به خانه‌ی خود می‌برند. تخریب این کارگاهها برابر است با نابودی شغل صدها کارگر و مسدود کردن راه امرار معاش آنها در این سالهای سخت تحریم و بیماری و تورم و گرانی!!

۶) اکثر زمینهایی که تبدیل به چاردیواری، کارگاه یا منزل مسکونی شده‌اند، بایر بوده و به دلیل "نبودِ آب" از سالها پیش قابلیت کشاورزی نداشته‌اند. میزان صحت این ادعا با گفت‌وگو و تعامل با ریش سفیدان و معتمدان محل قابل ارزیابی‌ست.
تجربه نشان داده است که در برخی مناطق خشک و بی‌آب، زمینها دهها سال زیر کشت نرفته و خشک و بی‌علف بوده و با تغییر کاربری به مکانی مفید و سودده و فضایی سرسبز پر بازده تبدیل شده است.

۷) در "تخریب‌نکردن" برکات و امتیازاتی هست که در تخریب کردن نیست.

با آرزوی توفیق و تندرستی برای تمام خادمان نظام مقدس جمهوری اسلامی.

http://mostaghelnewspaper.ir/

http://mostaghelnewspaper.ir/paper/read/883/7060/

http://mostaghelnewspaper.ir/paper/read/883/7061/

+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۹ ساعت 8:14 توسط حمزه علی نصیری  | 
سروش هشترود...
ما را در سایت سروش هشترود دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasiri706o بازدید : 179 تاريخ : چهارشنبه 13 اسفند 1399 ساعت: 23:30