تفریح با طعم مرگ!هفدهم تیرماه، سالروز مرگ غمبار دو نوجوان به نامهای محمد جواد کاهانی و شهاب در کانال آب کشاورزی در محله بهاران شهر پاکـــــدشت است.امروز بیست و سوم تیرماه با بانویی در پیاده رو مواجه میشوم که قبلاً بارها او را دیدهام. او جزو معدود افرادیست که خیلیها در محل میشناسند؛ پوست و استخوان متحرکی که معمولاً اسکناسی دو یا پنج یا ده هزار تومانی در دست دارد و آرام و بیرمق در پیاده روها گام برمیدارد. فقیری غمزده و به شدت خجول و کمتوقع که اگر بتواند بر خجالت خود غلبه کند، به بعضی از مغازهداران و عابران رجوع میکند و کمک میخواهد و اندک پولی میستاند. شاید هم کسانی که او را میشناسند، خودشان داوطلبانه کمکش میکنند تا قوت لایموتی برای خود تهیه کند... مانتوی سیاهِ بشور بپوشِ آفتاب سوخته و رنگ و رو رفتهای تنش هست و گوشه یک اسکناس ده هزارتومانی نیز از لا به لای انگشتان استخوانی نی مانندش پیداست. از نگاهش پیداست که تمنای کمک دارد اما پولی همراهم نیست که به او بدهم. در حالیکه ناخودآگاه دستم به سوی جیب خالیام میرود، عذرخواهی میکنم و میگویم مدتهاست که شما را در این مسیر ندیدهام؛ شاید بیش از یک سال!... آهی بیرمق از ته دل میکشد و میگوید: "بعد از مردن پسرم خانه را از قلعه نو به قوهه آوردم". طبیعیست که شنیدن خبر مرگ فرزند آن هم از چنین مادری، بر خرمن وجود آدم آتش میزند. از چرایی مرگ پسرش میپرسم. پاسخش، جگرسوز است: "یکی از آن دو بچه که پارسال این موقع در کانال غرق شدند، پسر من بود..."!نگاهم به سمت چشمان گود افتادهاش میدود. در حالی که قطرات کوچک اشک از روی گونههای استخوانی آفتاب سوختهاش به گوشه لبهای ترک خوردهاش میلغزند، میگوید: "همان یک پسر را داش, ...ادامه مطلب
نگاهی بر تراژدی مرگ دو نوجوان در کانال آب کشاورزی در محله بهاران شهر پاکدشتنظام تربیتی راکد، معتمدین بزهکار و جامعهی ساکت؟تفریح با طعم مرگ!حمزه علی نصیریصدای معلم ۱۴۰۱/۵/۱۸خبر کوتاه بود و دردناک!؛ "دو نوجوان در کانال آب کشاورزی در محله بهاران شهر پاکـــــدشت غرق شدند".این خبر روز جمعه هفدهم تیرماه ۱۴۰۱ با انتشار فیلمی کوتاه از لحظهی پریدن یک نوجوان به داخل کانال آب، در شبکههای اجتماعی پخش شد. در فیلم منتشر شده، نوجوانی، کفشهای خود را با عجله از پا درمیآورَد و خود را به آب میزنَد و در دم، از نظر گم میشود. گویا آن نوجوان برای نجات دوستش که قبل از وی گرفتار جریان آب شده، خود را در آغوش خطر میاندازد. ظاهراً کسی که این لحظهی دردناک را ثبت کرده، رفیق و همبازی دیگر آن گروه چند نفره است که احتمالاً لنز گوشی خود را جهت ثبت هنرنمایی دوستان خود آماده کرده بوده. اما آنچه ثبت و ضبط شده، برشی از یک تراژدی غمانگیز است؛ تفریح با طعم مرگ!کودک و نوجوان نیاز به بازی و تفریح و سرگرمی دارد. جسم و جان و روح و روان کودک و نوجوان با تفریح و بازی و سرگرمی، تغذیه میشود، رشد مییابد، بالنده میشود، از بودن و نفس کشیدن و زیستنش کام میگیرد و آرام میگیرد...گفتنیست که پاکدشت -این شهر شلوغ چند صدهزار نفری در کنار پایتخت- یکی از فقیرترین شهرهای کشور از نظر رفاه اجتماعی و فضای تفریح و تفرج است! کودک و نوجوان پاکدشتی نیاز روحی و جسمی خود به تفریح و تفرج را یا در درون خود میکشد و یا در میان خاکروبهها و کنار کانالهای آب کشاورزی -که از وسط شهر میگذرند و معمولاً بینصیب از بیمبالاتی آدمها نیستند و مدام با چاشنی زبالههای خانگی بوی تعفن میگیرند- ارضا میکند. نکته جالب توجه اینکه؛ طول کانال, ...ادامه مطلب