زلف سیاه و ماست تباه؛نگاهی بر مسئله حجاب و امر و نهیهای ناصوابحمزه علی نصیری | صدای معلم | ۱۴۰۲/۱/۱۷آخرین شاهکار در طرح حجاب اجباری خالی کردن سطل ماست بر سر مادر و دختری بدون روسری در شاندیز مشهد در یازدهم فروردین ۱۴۰۲ توسط یک مرد! بود. قبل از آن، درگیری آمر به معروف با اعضای یک خانواده در باغ دولت آباد یزد خبرساز شده بود. ماجرای قطار تهران-یزد و موارد مشابه دیگر در شهرها و مسیرهای دیگر نیز پردههای دیگری از نمایش اراده قهرآمیز ستاد کشوری امر به معروف و نهی از منکر بوده است. پلمپ مراکز تفریحی و تجاری صرفاً به دلیل بر افتادن روسری از سر مشتری هم پردههای متفاوتی از همین نمایش اراده و قدرت میباشد. ماجرای اسیدپاشیهای زنجیرهای در اصفهان نیز در سال ۹۲ موجب پریشانی و نگرانی مردم شده بود.همهی این اتفاقات در حالی طراحی و اجرایی شده و میشود که کشور با مسائلی به مراتب بعرنجتر و مهمتر از جمله مشکلات عدیدهی زیست محیطی و اقتصادی و روحی و روانی روبرو هست و دغدغهی اصلی اقشار مختلف مردم نان و مسکن است.تشخیص اینکه این برخوردهای قهری وجاهت قانونی و شرعی دارند یا نه در حیطه صلاحیت فقیهان و حقوقدانان است. ولی این موضوع را از منظر دیگری نیز باید دید که آیا این سطح از حساسیت و اراده و همت نسبت به یکسانسازی پوشش و حجاب و امر و نهیهای نه چندان صواب وجاهت عقلی و عرفی و اخلاقی و وجدانی دارند؟ناگفته نماند که این مطلب صرفاً از نگاه یک شهروند عادیِ عامی نگاشته شده و نه قصد تشویش اذهان عمومی را دارد و نه از شلختگی و برهنگی جانبداری میکند. فقط نکاتی چند جهت تنویر افکار خودمان و ایجاد همدلی و همگرایی:۱) اگر بگوییم هر کسی حق دارد هر طور که میخواهد لباس بپوشد و غذا بخورد و خانه بسازد و آوا, ...ادامه مطلب